t.me/Atashdaron1
مراقبت از آتش درون امان
مصاحبه ای با رناتا مورز و نائی مورز
چاپ در ژوئن ۲۰۱۴
رناتا مورز و نائی مورز مدیران مشترک و خلاق کلیر گرین هستند. شرکتی که در لوس آنجلس بدست کارلوس کاستاندا تأسیس شد تا از کارگاه های آموزشی تنسگریتی حمایت کند. تنسگریتی اقتباسی مدرن از شیوه تندرستی و سلامتی است که توسط دون خوان به دکتر کاستاندا، کارول تیگز، تایشا آبلار و فلوریندا دانر گراو آموخته شده است. بیننده سرخپوست یاکی از یوما ، آریزونا و سونورا. این شیوه به دودمان بینندگان به ارث رسیده است و از بیش از ده هزار سال پیش در مکزیک باستان سرچشمه گرفته. حرکات و تنفس ها در حالت ابر آگاهی بوسیله ی بینندگان کهن مکزیک اکتشاف شده که تندرستی فیزیکی و انرژی سان را فراهم می آورد و شامل خود شناسی، رویابینی و تمرینات سکوت و همینطور ترکیبی متغیر از تمام اینها بنام تئاتر بی کرانگی می شود. تمرینی که کارورزان با گروهی از همیاران، صحنه هایی از زندگی روزانه خود را بازی می کنند. بنابراین ممکن است باعث شود آگاهانه تر انتخاب های حیاتی روزانه را انجام دهند. در اینجا آنها درباره چگونگی تمرین تنسگریتی و تئاتر بی کرانگی با ما صحبت می کنند.به دلیل اینکه به افراد کمک کنند تا به آتش درون یا انرژی حیاتی شان متصل شده و از آن نگهداری کنند. تا از محدودیت های فرهنگی و اجتماعی در مورد جنسیت، سن و سال و غیره عبور کرده تا به جوهر عمیق اینکه ما که هستیم و واقعاً چرا اینجا حضور داریم ، دست بیابند.
منظور شما از ارتباط و حفاظت از آتش درون یک فرد چیست؟
از نظر دودمان بینندگانی که تنسگریتی از آنان سرچشمه می گیرد. هر کدام از ما یک آتش درونی دارد. درخششی از خاصیت حیات و آگاهی که وقتی با تمامیت وجودی امان(تمامیت وجود در دیدگاه سنت دون خوان کالبد انرژی است. مترجم) در گیر چیزی می شویم روشن شده و مسلط می شود. اسپانیایی ها آن را دوئنده می نامند که از اسپانیایی کهن دوئن ده کاسا ، به معنای صاحب خانه می آید که اشاره به جن کوچک یا موجود جنی دارد. در اساطیر جزیره ایبریا یا آمریکای لاتین، اغلب این موجودی موذی است که موقتاً مردم را تسخیر می کند و هیبت طبیعت را به آنها نشان می دهد.
فدریکو گارسیا لورکا دوئنده را اینگونه تشریح می کند: نیروی اسرار آمیزی که همه احساس اش می کنند و هیچ فیلسوفی آنرا توضیح نداده است، که در درون از کف پا موج می زند، بطور خلاصه روح زمین...
وقتی ما با دوئنده مرتبط شویم، که آتش درون ماست، به تعبیری، صاحب خانه در خانه است. ما با سرچشمه خلاقیت امان مرتبط هستیم، با زمین و دوره هایش، روح ما که متصل شده است، در هیبت همه چیز.
ارتباطی که با آتش درونی وجود دارد چگونه پرورش می یابد؟
یک اصل کلیدی این است: مشاهده و هماهنگی فرد با سیکل آتش درونی یا اوج و فرود سطح انرژی شخصی. بعنوان مثال، اگر شروع به سرشار شدن از زندگی با طلوع خورشید کرده اید، آنگاه می توانید با آن هماهنگ شده و طلوع انرژی را دنبال کنید، لحظاتی از سکوت داشته باشید تا روزتان را شروع کنید. پاهای خود را بر روی زمین احساس کرده و تنسگریتی تمرین کنید. و همچنان که خورشید حرکت می کند، ممکن است احساس وسیع تر شدن کنید. زمان خوبی برای برنامه ریزی تماس های تلفنی و ملاقات ها و ارتباط با دیگران. و وقتی آتش شما حول و حوش چهار پنج بعد از ظهر شروع به افت می کند. بهتر است بجای تمایل به با قدرت عمل کردن در این ساعات، یا زنگ زدن به رئیس اتان و صحبت درباره ی ایده های جدید در انجام وظایف اتان، زمانی بخود داده ، بدن اتان را کش و قوسی بدهید، برای تنفس مقداری هوای تازه بیرون بروید و این گفتگو را نگهدارید، برای زمانی که انرژی بیشتری برای عمل متقابل دارید. بسیاری از فرهنگ ها از قبل از این هوشیاری با عنوان قیلوله یا خواب بعد از ظهر پیروی می کنند. اگر از ریتم طبیعی انرژی امان پیروی کنیم ، آنگاه یاد میگیریم که آتش درون امان را با هوشیاری بیشتری برای خلاقیت و حرفه ای مولد بکار ببریم. آنگاه کمتر احتمال دارد که آتش درون امان را با حواس پرتی های بی هدف گمراه کنیم ، یا رنجیده از اعمال دیگران ، یا در قضاوت های بی دلیل درافتاده باشیم. اگر تفاوتی واقعی در نظر باشد ، ما می توانیم با احترام به آن رویکرد برسیم. با بهترین شکل از حضورمان و در زمانیکه همه برای گوش کردن و رسیدن به راه حل در دسترس تر هستند. همینطور با پیروی از سیکل آتش درون امان، ما انرژی و آگاهی بیشتری داریم برای هماهنگی و انتخاب اعمالی که در هماهنگی با ذات حقیقی امان است. کمتر احتمال دارد که به ناخودآگاه امان برگردیم و قراردادها و توافقات اجتماعی را محدود می کنیم که آتش درون امان را کم سو می کند. توافقاتی بر مبنای جنسیت، سن و سال و غیره، مانند این : بعنوان یک زن، من باید تلاش کنم که دیگران را خوشنود کنم و نیازهای خودم را نادیده بگیرم. یا بعنوان یک مرد ، باید این کار را خودم تمام کنم، چراکه اگر کمک بخواهم ضعیف بنظر خواهم رسید. یا بعنوان مرد یا زنی در هر سن و سالی، فکر می کنم همه اش را می توانم انجام دهم و چرا که نتوانم؟ یا من باید این سرعت گیج کننده ام را از دهه بیستم زندگی ام حفظ کنم، الان هم می توانم این کار را بکنم. پس با متمایل شدن به آتش درون، ما انرژی بیشتری برای بازبینی و تصمیم گیری داریم که توافقات شخصی امان واقعا از ذات درون امان می آید ، وکدام را می خواهیم اصلاح کرده یا گسترش دهیم، تغییرات اندکی که نیاز داریم، بطور مداوم در طول زمان ، تا توافقات جدیدی را ساخته و زندگی کنیم. بعضی از مثال های این توافقات جدید ممکن است اینچنین باشند: برای همه مفیدتر است در این موضوع دخالت کنند اگر آنها بدانند که برای کامل کردن اش به کمک محتاج هستم. یا ؛ من تندرستی را در هر سنی احساس می کنم، یا ؛ من حالا به تجربه می دانم که چیزها بهتر کار می کنند اگر بخودم سرعت دهم.
کارلوس کاستاندا می گفت که دنیای موجودات انسانی خود یک توافق است. ما بعنوان کودک یاد گرفتیم چطور ببینیم و دنیارا به شیوه ای که همه بر سر آن توافق دارند ، بفهمیم. بهرحال، آنچه که ما واقعیت می نامیم تنها یک شیوه برای دیدن دنیاست، راهی که بوسیله اجماع اجتماعی پایه ریزی شده است. این اجماع اجتماعی به ما توانایی می دهدکه دنیای اجتماعی را سیاحت کنیم، همچنان انتخاب های ما برای زندگی را معین می کند، و ما بدون هیچ حرفی توافق می کنیم، و امکانات نزدیک به بی نهایت امان را محدود می کنیم، به تعبیری بال هایمان را می چینیم. یا طغیانگریم و در مقابل آنچه که یاد گرفته ایم مقاومت می کنیم، بجای ادعای هدایای فراوان و مختلفی که به ما داده شده است. این ماجرای ما در زندگی است، اگر انتخاب کنیم، تا به بهترین آنچه که از فرهنگ و خانواده امان یاد گرفته ایم دست یابیم ، تا توافقاتی را که بخوبی به ما سرویس داده اند پذیرا باشیم، و تا حرکت در فراسوی محدودیت توافقات، تا پر هایمان در بیاید ، تا در قلب امان توافق های حقیقی را پیدا کنیم، تا آنهایی که آتش درون امان را می کاهند کاهش دهیم. این موضوع با خود لغت توافق بسیار خوب به تصویر کشیده شده است که حامل معنای به اشتراک گذاشتن یک دیدگاه یا همراه هم آمدن بصورت یک نفر می باشد: در آلمانی Einigung, Übereinkommen, Vereinbarung.
در ریشه لاتین آکوردارِ ، در زبانهای رمی، آکوردو دررایتالیایی و آکورد در فرانسوی و آکوئردو در اسپانیایی اشاره در یک دل بودن دارد. طنین انداختن از قلبی به قلبی یا از جوهری ذاتی به جوهری ذاتی. قلب جایی است که هر کدام ازما با موجودیت انرژی امان اتصال داریم، با آتش درون امان یا با جوهر روح .
چه دستاورد اجتماعی برای مردمانی که از آتش درون اشان پیروی کنند وجود دارد؟
فردی که آتش درون زنده ای دارد می تواند تمام اتاق را روشن کند، کل یک جامعه. هرکدام از ما نور یگانه ای داریم برای به اشتراک گذاشتن. و آن نور نفوذ پیدا می کند وقتی آنرا فرا می خوانیم. ممکن است با چیزی که برای ما الهام بخش است به جنبش بیاید، یا با چالشی ارزشمند. اگر ما با ترسی که از چالشی جدید پیش می آید رو در رو شویم، ترس ما می تواند به شور و هیجان تبدیل شود.
کیلی مک گونیگال روانشناس صحبت محبوبی در برنامه آنلاین تد کرده است که در آن تحقیقاتی را به اشتراک گذاشته که گرایش ذهنی ما را نشان می دهد، و نشان می دهد ، شیوه ای که ما چالش ها یا اضطراب خود را می بینیم بسیار به واکنش روانی ما متصل است. او به تحقیقات جدید دانشگاه هاروارد استناد می کند. که در آن شرکت کنندگان آموزش می دیدند که به واکنش اشان به استرس فکر کنند، افزایش ضربان قلب، تعریق و غیره. وقتی که از این شرکت کنند گان تست اضطراب گرفته شد ،ضربان قلب اشان زیاد شد و غیره اما بطور غیر عادی عروق خونی آنها ریلکس و باز باقی ماند، واکنش ترکیبی ای که بسیار نزدیک به انعکاس روانی شادی است! بعلاوه، او مشخص می کند، وقتی ما تحت استرس هستیم، در کنار آدرنالین و دیگر هورمون ها ، بدن ما اکسیتوسین هم ترشح می کند، یعنی یک هورمون پیوندی! پس واکنش بیولوژیک طبیعی ما از ما می خواهد که با دیگران ارتباط برقرار کنیم، نه اینکه در حین چالش خود را منزوی کنیم.
پس اگر ما می خواهیم به ذات حقیقی امان دسترسی بیابیم، لازم است که استرس را باز تعریف کنیم. آنچنان که دون خوان ماتئوس می گوید ، یک جنگجو هر چیزی را بعنوان چالشی می بیند، در حالیکه فرد عادی همه چیز را بعنوان نفرین یا نعمت می شمارد. آگاهی ما، تندرستی ما، آتش درون ما با برخورد با چالش ها افزایش می یابد. و ما همه می توانیم از این نوع از مبارزان باشیم، کار با دیگران برای برخورد با چالش ها در راه هایی که به بهبود و سلامت اجتماعات ما خدمت می کند. اینجا مکانی است که تمرین تئاتر بی کرانگی بسیار مفید است. همچنان که نقش خود را بازی می کنیم، یا افراد دیگری از زندگی روزانه امان، خواهیم توانست که تصویر کامل تری از چگونگی هدایت آتش درون توسط خودمان بدست دهیم، حالتی که ممکن است از روی عادت بگیریم، گفتگوی درونی امان و واکنش های امان، انتخاب ها و پاسخ های امان. و القاء این صحنه ها با انرژی تازه ای که تنسگریتی آورده، دید تازه ای به ما از قسمتی که بازی کرده ایم می دهد، و اینکه چگونه ممکن است ما آتش درون امان را برای بازی در این صحنه و زندگی امان بطور متفاوتی تغییر مسیر دهیم.
ما شروع به دیدن این می کنیم که بازی های زیادی در یک روز می کنیم، و همچنین در طول حیات. و ممکن است همدلی بیشتری با دیگران و نقش هایی که بازی می کنند در خود بیابیم. و می توانیم انتخاب کنیم که نقش امان را با آتش کوچکی که از ناراحتی استرسی که آنها آورده اند بوجود آمده بازی کنیم یا بجای اینکار از چالشی که فراهم آورده اند لذت ببریم،از فرصتی که برای آموختن بدست آمده، برای یافتن جرأتی که برای گذر از محدودیت توافق ها که ما چه هستیم و چه می توانیم بکنیم. برای مشتعل کردن بخش مخفی روح امان و امکانات جدید برای جوامع امان.
برای کشف نگهداری از آتش درون اتان، می توانید در جولای ۲۰۱۴ در ورکشاپ آتش درون در ولفراتشوزن به ما ملحق شوید.
.