مصاحبه های کاستاندا و همراهانش

https://www.youtube.com/c/Farsheedmohammadi

مصاحبه های کاستاندا و همراهانش

https://www.youtube.com/c/Farsheedmohammadi

وبینار رناتا مورز ۲۰۱۹

وبینار رناتا مورز ۲۰۱۹

در مورد چهار سطح از کلاس های  تنسگریتی

فایل تصویری در کانال تلگرام  Atashdaron1

  

سلام برهمه همانطورکه بیشتر شما می دانید من رناتا مورز هستم. شاگرد کارلوس کاستاندا و مدیر کلیر گرین، شرکتی که او تاسیس کرد تا کارهایش را اجرا کند.

 چیزی که او آن را تنسگریتی نامید و برای بیست و پنج سال گذشته مایه ی افتخار، شادی و مباهات ام بوده که به ده ها هزار نفر در فرآیند تنسگریتی یاری رسانده ام. زمانی که می خواهم به دوره ای که   پروسه ی تنسگریتی شروع شد فکر کنم ذهن ام به خاطره ای در بالا خانه منزلی در جوجو سانتا مونیکا باز می گردد. کارلوس و کارول و همینطور تایشا و فلوریندا بعلاوه پانزده نفر از شاگردان آنجا بودند. کارلوس به ما آموزش می داد و می گفت: برای ما شاگردان دون خوان بیش از چهل سال طول کشید تا به جایی که الان هستیم برسیم، به این سطح از تعادل و انرژی که الان هستیم. کاری که ما با فرآیند تنسگریتی می کنیم این است که آن را برای شما خیلی دست یافتنی تر می کنیم. ما آن را برای شما کوتاه اش می کنیم. شما لازم نیست آن راه غیر مستقیم را که ما طی کردیم بروید. ما آن راه را برای شما سرراست تر می کنیم. این آن پروسه ی تنسگریتی بود که ما بعنوان شاگردان کارلوس آن را گذراندیم، و این آن تنسگریتی است که با شما به اشتراک می گذاریم. 

من این داستان را برای شما تعریف  کردم چرا که قصد بسیار مهمی درآن است که تنسگریتی را که می شناسیم تغییر داد. اگر می خواهیم در زندگی امان تغییر ایجاد کنیم، این تنها ما هستیم که مسئولیت انجام این تغییر را برعهده داریم. چرا که تمام ناکامی ها و موفقیت ها از اینجا از درون ما شروع می شود. بنابراین در تنسگریتی ما بدنبال تغییر دادن خود هستیم. ما داستان های مربوط به خودمان را بازنویسی می کنیم. در مورد دیگران! در مورد دنیا! ما توصیف امان را بازنویسی می کنیم. ما توصیفات امان را تغییر می دهیم و مهم تر از همه ما این شاه کلید را تغییر می دهیم. این دیدگاه یکدست و یگانه را تغییر می دهیم که این کلیّت این هویت را همه ما با هم سفت نگه داشته ایم. منظورم حرکت در تنها یک شیوه برای بودن است. چطور می شود از این به چیز دیگری رسید؟ به چیزی جز آنچه قبلا به آن رسیده ایم؟ شما از یک دیدگاه به بسیار حرکت می کنید. به چندگانگی! چرا که خارج از این گزینه هایی داریم آن بیرون، امکاناتی هست، فرصت های متفاوتی هست. در راستا های متفاوتی از آن یکی که شما الان دارید زندگی اش می کنید. این آن چیزی است که تنسگریتی بدنبال اش هست. این حرکت، این حرکت یک دانه  به چند ها!  حال به خاطر این قضیه ما در کلیر گرین تغییر ایجاد کرده بودیم و مهم ترین چیزی که تغییرش داده بودیم فرآیند گواهینامه ی تنسگریتی بود. آنچه ما انجام دادیم، آنچه در این مورد جدید است، همان چیزی است که کارلوس کاستاندا و همراهانش برای ما انجام دادند .بجای اینکه پروسه تنسگریتی برای شما هجده ماه تا دو سال طول بکشد، حال سریع و موثر و کارآمد در دوازده ماه انجام می شود .پس اصول کارلوس کاستاندا به  شما تحویل داده شده که می تواند در زندگی اتان شما را خیلی سریعتر تجهیز کند. کار دیگری که ما انجام داده ایم این است که  مطالب کلاس را برای شما تیز کرده ایم .این لغت مخصوص کارلوس کاستاندا بود. او لغت تیز کردن را دوست داشت. چرا که او علاقه ای خاص به چاقو داشت .بطور جهانی ، همه اطراف دنیا ،دسته های مختلف، سنگ های مختلف، فلزهای مختلف، اندازه ها و شکل های گوناگون چاقو! او گفت آنچه که تنسگریتی برای ما انجام داد ،این بود که ما را مانند تیغه ی کربنی تیز امان کرد .ما را تیز کرد. نه حاشیه ی بیخود و نه پیرایه ی بدرد نخوری.  تنها کارایی .همیشه تنها اصول اولیه تنها ،کارایی تنها جوهردرونی ما ،و کار دیگری که ما با پروسه ی گواهینامه ی تنسگریتی انجام دادیم  این است که  آن را بصورت یک نقشه راه کامل در آوردیم.

از سطح یک تا سطح چهار. بله شما قرار است که هرچه که دون خوان به کارلوس یاد داد و هرچه که کارلوس به ما یاد  داد را بیاموزید .حرکات و شما قرار است به درونش بروید قرار است  بررسی کردن "من" را یاد بگیرید. با استناد به خودتان یاد بگیرید که چه چیزی رامی خواهید نگه دارید و چه چیزی را نمی خواهید .تمام راه تا به آخر که سطح چهار است، که سطحی کاملا پیشرفته است. معلمان حقیقی میآموزند و تعلیم می دهند. حال نتیجه تمام اینها چه می شود؟ فوق العاده است! برای ما شگفت آور بود. قسم میخورم که سال ۲۰۱۹ سال بهتری برای ما است. ما افرادی داریم که در اولین ورکشاپ های کاستاندا در۱۹۹۳و ۱۹۹۵ حضور داشتند و حالا دوباره به ما و بطور خاص به این پروسه ملحق شده اند .ما نوعی از افراد جدیدی را هم داریم که حتی یکی از کتاب های کارلوس را هم نخوانده اند .اما وب سایت را مطالعه کرده اند و با خود گفتن هی! من لازم است که خودم را عوض کنم! من باید پیشرفت هایی در شخصیت ام بکنم تا به جایی که در زندگی ام می خواهم برسم ،و ما افرادی را داریم که می خواهند این پروسه را از اول تا آخر داشته باشند .از سطح یک تا سطح چهار و  آنها خواهند توانست که لیدر های تنسگریتی شوند .حالا بگذارید برای شما از خود پروسه بگویم در سطح یک قرار است که تنسگریتی را با تدریس آن بیاموزید. می خواهم این را تکرار کنم، چرا که  مقداری غیر عادی است .بله! برای گوش مقداری نا آشنا است! شما قرار است تنسگریتی را با تدریس آن بیاموزید .این شیوه ای است که کارلوس به ما یاد داد. برو رو صحنه ما قرار است فردا  رو صحنه باشیم !امشب حرکت را یاد بگیر، بیدار باش و نخواب فردا در صحنه اجرایش کن !مسلما زمان کمی برای تمرین دارید. اما نه !ما بدین جهت  به این شیوه آن را انجام می دهیم که ترس شماره یک ما در این روزگار صحبت کردن در جمع است .از این می ترسیم که اشتباه کنیم .از اینکه ابله به نظر برسیم! خودمان را در مقابل دیگران احمق جلوه دهیم. قسم میخورم که در روز ورکشاپ، صبح از خواب بیدار می شدیم،  دوش می گرفتیم.  پاوارتی گوش می دادیم. اوه خدای من دور خودمون می گشتیم که آماده شویم. انگار که تیلر سویفت می خواهد برنامه اجرا کند .هیچکسی دور و بر ما نبود، جز ما و آهنگ ها و آواز های مورد علاقه امان! اما همین که در جلوی یکی دیگر قرار می گرفتیم، همین که در مقابل یک شنونده قرار می گرفتیم .به مِن مِن می افتادیم. نمی توانستیم لغت را از دهان خارج کنیم .ذهن امان به بیست و پنج جهت مختلف در آن واحد سفر می کرد .ما ترس داشتیم! ترس! و در طول این سطح اول فرآیند تنسگریتی شما خواهید توانست از ترس های اتان عبور کنید .شما با یاد دادن این کلاس ها به شاگردهای خودتان ،که با شما در این برنامه هستند همینطور بعضی از دوستان و فامیل از ترس های تان دور می شوید .ما همین الان افرادی را در سطح یک داریم که در بخش سوم سطح یک هستند و برای ما می نویسند که می دانید من یاد گرفتم که چطور با ترس ام کار کنم. این ترس در پنج دقیقه ی اول هر کلاسی می آید و کاری که من می کنم این است که به آن توجه ای نمی کنم و کارم را ادامه میدم .من بر روی متن ام تمرکز می کنم. بر روی برنامه ریزی تمرکز می کنم. بر روی کار بعدی تمرکز می کنم بر روی بعضی از شاگردانم تمرکز می کنم .بر روی مواد درس تمرکز می کنم و از میان اش رد میشوم.. این افراد از چیزی عبور می کنند که کارلوس درباره آن در اولین کتابش  نوشته است .اولین دشمن مرد دانش ،مرد تغییرات! ترس است و افراد در سطح یک از آن رها می شوند .بنابراین سطح یک در مورد عبور از میان ترس های تان است.. شما کاری جدید می کنید. کاری نامعمول در مقابل مردمان دیگر انجام می دهید. سطح دو، خوب سطح دو با مقداری نا خودآگاهی نسبت به خود، قادر خواهید شد که به وضوح ببینید  چه مُهرهایی   دیگران بر روی شما حک کرده اند .چگونه دیگران قالب شما را شکل داده اند .چگونه والدین تان شما را شکل داده و قالب زده اند. آنها چگونه شما را به شما داده اند .چه چیزهایی از شریک تان برخود گرفته اید. از معلم معنوی تان، از معلم های تان، حتی از دوستان تان، آنها چگونه مُهر و داغ خود را بر روی شما جا گذاشته اند و شما آنگاه قادر خواهید بود ببینید که چه چیزی را می خواهید نگه دارید و چه را نمی خواهید.  من از این خوشم می آید، می خواهم این را نگه دارم .این یکی نمی دانم! اما دیگر برای من کارایی ندارد .هی! این یکی را نگه دارم. کجا از حمل بعضی از بارهای سفرتان خودتان را خلاص کنید و اینطوری سبک تر شوید .بنابراین کارهایی که انجام میدهیم موثرتر خواهد بود. چرا که شما سبک تر هستید. این چیزی است که سطح دو در مورد آن است. برای من می توانم بگویم که سطح دو مهمترین بخش زندگی بوده است .وقتی که من پیش کارلوس آمدم. مُهرهای مهمی از نسل خانواده ام بر روی من بود و وابستگی بغایت شدیدی به آن ها وجود داشت. وابستگی بسیار شدیدی که با مردان تعیّن می یافت. ممکن بود  می دانید حتی از من  بخواهند که هی! برای نهار کجا می روی ؟ من سرخ میشدم که هر جایی که تو بگی عزیزم .این تنها چیزی بود که آموخته بودم. آموزش دیده بودم، آموزش دیده بودم و  آموزش دیده بودم .آموزش دیده بودم که یک کلفت باشم. آموزش دیده بودم که احتمالا یک برده باشم .اما کاری که کارلوس کرد  این بود که  من را از این تک محور در آورد .از این یک محور، از این ادراک که من را با خود  نگه داشته بود و او من را برای اینکه بتوانم چندگانگی مرد را ببینم باز کرد .مدل های بسیار مختلفی از مرد هست .راه های مختلفی برای ابراز وجود هست. بیان خودشان و راه های مختلفی که میشود من در کنارشان باشم. آنچه این برای من کرد این بود که از پرستش یک فیگور برتر رهایم کرد و به من اجازه داد که به جاهای دیگری از زندگی ام منتقل شوم .بخش هایی از زندگی ام که باید به آن تشر بزنم تا راه بیوفتد .به دنبال افرادی  بودم که خیلی بیشتر از من تحصیلات کرده اند. تو سه تا پی اچ دی داری!؟ اوه خدای من .نه ! راه بیوفت برای پرسش در سطح بعدی، این من را خنثی می کند. تغییر می دهد. این نگهدارنده من است .این آن چیزی است که سطح دوم درباره آن است و این آرزویی است که برای تک تک شما دارم که واردش بشوید تا بتوانید این درجه از تغییرات را بدست بیاورید. سطح سه، سطح سه در مورد قدرت است. اما در عین حال دیگر در مورد شما نیست. این در مورد شمایی است که از قدرت در مورد خودتان استفاده می کنید اما به فرد دیگری  کمک می کنید .در حین این پروسه شما نیاز دارید که از وضعیت چسبیده، با استفاده از ابزارهای تنسگریتی به وضعیت نه چسبیده بروید. بنابراین شما خواهید توانست قدرت خودتان را پیدا کنید .خواهید توانست در مورد خودتان احساس خوبی داشته باشید. بطور انرژیک تازه بشوید .این چیزی است که سطح سه در مورد آن است. در مورد شماست که از قدرت اتان از تمرکز تان از دقت اتان برای کمک به فرد دیگری استفاده  کنید . بنابراین در مورد زمان رویا است. زمان رویا، زمان رویا ی کارلوس کاستاندا، بدون شک یکی از بد فهمیده شده ترین بخش های مفاهیم قواعد کارلوس کاستاندا است .کارلوس عجله ای در به سراغ زمان رویا رفتن نداشت .او به دنبال میان بر و هک و راهکار ساده نبود .چرا که او می دانست ،اگر این کار را بکند ،تنها نوعی از رویا که خواهد داشت رویای عادی خواهد بود و او از قبل رویای معمولی را داشت و با رویای عادی ،منظورم این است که ما در طول روز کار می کنیم ،ما به پارتنر یا شوهر یا دوست پسر نیاز داریم .یا دوستان امان را در شب ملاقات می کنیم .زمان رویای ما چیست؟ آه! کار های امان آه پارتنر و دوستان امان ،البته که همه اینها بهم ریخته است. البته که غیر خطی است. اما این همان است که هست. کارلوس می خواست و آموزش داد که رویای بینندگان چیست. این رویای شناخته نیست.  رویاهای معمولی ، رویاهایی از  شناخته هستند .آنچه شناخته است، وقتی که به فضای رویای شما منتقل می شود .بنابراین فضای رویاتان را می شناسید. پرشی از شناخته به شناخته .رویای بینندگان کارلوس کاستاندا پرشی بزرگ است از اینجا به ناشناخته و برای انجام این مهم شما باید که خودتان و آنچه که می دانید در پشت سر رها کنید. نمی توانید از این در مملوّ از خود تان عبور کنید . شما باید از آن خالی عبور کنید. این کلید کارلوس کاستاندا در ورود به زمان رویا است .وقتی که شما به این دنیا های دیگر وارد می شوید که شبیه اینجا نیستند، که حاکمیت و پوشش بر آنها ندارید، که سیستم منظومه شان خورشید ندارد، که با نیروی جاذبه تمشیت نمی شوند. جایی که هرچه که در آنجا زندگی می کند هر جنبنده ای در آنجا تلپاتیک است.

آنها از کیفیتی متفاوت از گشتن در اطراف استفاده  می کنند. آنها ناپدید می شوند و دوباره پدیدار می شوند و غیره و غیره و غیره !باور کنید که آن بیرون جنگ ستارگان نیست! بلید رانر نیست !چیزی کاملا ناشناخته است .این چیزی است که زمان رویابینی کارلوس در مورد آن است. پس در سطح سه کاری که قرار است با زمان رویا انجام دهید آموختن اولین قدم های کارلوس برای ورود به این(زمان رویا) و یاد گرفتن اینکه چگونه پرسش های تان را بپرسید و زمان رویا را اکتشاف کنید و از زمان رویا چگونه اطلاعات را بدست بیاورید و به زندگی روزانه برگردانید. بنابراین خواهید توانست که زمان رویای اتان را تغییر دهید .پس دوباره سطح سه در مورد قدرت است، که کمک کنید به دیگران که به زمان رویا شان وارد شوند . همانطور که کارلوس کاستاندا پیشنهاد کرده که ما وارد شویم. سطح چهار. سطح چهار بشدت متفاوت است و برای من  و کارول تیگز بیشترین زمان را برده که در مورد اش بحث کنیم و بحث کنیم که چطور می توانیم تجربه ای را به دانش آموزان امان بدهیم که ما در کنار کارلوس داشته ایم ودر نهایت ما با سطح چهار برگشتیم .به شما می گویم که سه سطح اول بر مبنای صلاحدید شما بخش هایی از خود پشتیبان تان را از خود جدا می کنید .اما در سطح چهار شیوه حقیقی شمنی است .شیوه ی شاگرد و  معلم. من آنجا خواهم بود .من کماندار شما خواهم بود و کمک اتان خواهم کرد .که هرچه از شما باقیمانده را پاک کنید. سطح چهار دیگر درباره شعائر تنسگریتی نیست .دیگر در مورد حرکات نیست .درباره ی نگهداری فضای بودن تان است .که بهره وری بهینه از چاقوی تیز شده شماست که  خودتان بدون هیچ حائلی آن را نگه میدارید .بنابراین درسطح چهار قرار است که کلی چیز از دست بدهید و همینطور قرار است که خیلی چیزها را بدست بیاورید .قرار است که خود مهم بینی شدید خود را از دست بدهید .چرا که خیلی زود خیلی زود در برنامه قرار است که بیاموزید که بر خودتان بخندید و  دیگران به شما بخندند و قرار است که به یک شایستگی برسید .قرار است راز تان را افشا کنید . قرار است که چسبندگی تان به  آنها را از دست بدهید .قادر خواهید شد که تغییر کنید.  وقتی که رازهای ما برود، به ما اجازه می دهد که تغییر کنیم .چرا که دیگر این همه انرژی را برای نگهداری

اینها لازم نداریم .این به ما اجازه میدهد وقتی که چیزها راه های مختلف ندارند عوض شویم و همینطور  سبک زندگی شما قرار است تغییر کند.  بایستی فرضیات اتان در مورد کارلوس کاستاندا را در کارهایش از دست بدهید. چرا که قرار است خودتان بطور دست اول آنها را تجربه کنید.  بنابراین قادر خواهید بود که لغات خودتان را برای تشریح آن پیدا کنید و دوباره همانطورکه گفتم قرار است که  عمیق تر حقه ی ایگوتان را از دست بدهید .که کلیت شما را همه باهم نگه داشته اما شما چیزهای فوق العاده ای را بدست می آورید.  شما ابهام را در آغوش خواهید گرفت .شما به برنامه ریزی محتاج نیستید .در سطح چهار برنامه ریزی وجود ندارد .چرا که بنوعی ما نیاز داریم بله بنوعی دانستی نیست که چه چیزی در جلو خوابیده .نقشه ای برای آینده وجود ندارد .ابهام ! شما قرار است که با این راحت باشید .بایست  یاد بگیرید چطور زمین اتان را حفظ کنید بدون اینکه تدافعی یا اینکه در موضع برتر باشید .خواهید توانست که اجازه دهید دیگران آن را نگهدارند .یاد می گیرید که خود را محترم بشمارید بدون ایگو تان! که باز به گوش مانند چیستان می رسد. نه! برای کارلوس تواضع  دانستن این بود که من از چه ساخته شده ام. من با این چیزها خوب هستم .من با این چیزها بد هستم .لازم نیست که به سینه ام بکوبم .لازم نیست تا وقتی انجام دهم ادایش را در بیاورم. چرا که می دانم چه هستم و با دانستن اینکه من چه هستم این مواد اولیه خام (می روند) و زندگی من را فوق العاده می کنند .من چیز بیشتری لازم ندارم .تنها اینکه بدانم که چه هستم . دست از وانمود کردن به اینکه کس دیگری هستید بردارید .در سطح چهار شما به داوطلبان کمک می کنید .در این پروسه تغییر کمک می کنید و شما هجده تا بیست و چهار ماه این برنامه را طی می کنید تا خودتان را کنار بزنید .با روشن کردن خودتان را کنار بزنید و در نتیجه شما شایسته گی پیدا میکنید که بخشی از تیم منتخب رهبران تنسگریتی شوید .حالا ممکن است که از خود بپرسید چرا اینقدر طول می کشد تا یک نفر لیدر تنسگریتی شود .دانستن حرکات کسی را لیدر تنسگریتی نمی سازد .خواندن کتاب ها به شما تجربه ی کارلوس کاستاندا در کتابهایش را  نمی دهد .همانطور که فلوریندا نوشته است ،یک رهبر از میان اعمالش آشکار می شود و این آن چیزی است که شما با عبور از تمام این سطوح قرار است بدنبال اش باشید. از یک سطح به سطح دیگر دنبال این هستید که چطور تغییر می کنید . چه چیزی را در مورد خودتان مورد تقدیر قرار می دهید .نگاه می کنید که در فرآیند تغییر چه یاد گرفته اید و شما از میان اعمال اتان تغییر می کنید .پس آنچه می بینید در گواهینامه تنسگریتی یک راه است. یک پروسه و فرآیند است. مثل همان چه که دون خوان کارلوس را بر آن نحو قرار داد .همانی که کارلوس ما را بر آن راه قرار داد. همان راهی که شما بر خواهید داشت. کارلوس کاستاندا به فرد دیگری تبدیل شد .بعد از هر کتابی که او نوشت و بعد از هر سطحی که شما آن را در گواهینامه بگذرانید شما نیز فرد دیگری خواهید شد .شما نه تنها اصول زندگی کارلوس کاستاندا را خواهید دانست کارهای کاستاندا را بلکه خواهید توانست آنها را زندگی کنید. شما یک مثال زنده خواهید بود .مثالی زنده و نفس کش از آنها. بنابراین تنها چیزی که الان می توانم به شما بگویم این است که ثبت نام کنید.  تا وقتی که من و کارول تیگز هنوز اینجا هستیم ثبت نام کنید.  تا این مواد اولیه فوق العاده را به  شما بطور دست اول برسانیم. ما افرادی را داریم که الان ثبت نام کرده اند که نمی توانند سال دیگر این را انجام دهند پس از این موضوع احتراز کنید و در ثبت نام تعجیل کنید.

 از شما و زمان و توجه اتان

بسیار متشکرم